سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شبونه ها...دل نوشته های رضا پرتو

نظر

چرا دوست نداشته باشند. وقتی هیچ کس اینجا به فکر کسی نیست و ‏جامعه تبدیل به یک جنگل بزرگ پر از جانوران وحشی شده و این ‏هم به دلیل نبود دولت و اداره کننده و تدبیر کننده امور است. ایران ‏تبدیل به کشوری شده که بی ارزش ترین آدم ها دارند جامعه را ‏کنترل می کنند. انگل ها طفیلی و دلال ها. چرا مردم از دست اینها ‏نخواهند فرار کنند.‏ فقدان موسسات و ناکارآمدی نهادها و افتادن کار به دست دلال ها ‏باعث شده یک نفر که بخواهد سالم زندگی کند تبدیل به موجود ‏سرگشته ای بشود. مثلا در مورد فقدان موسسات، جامعه مثل یک ‏ساعت است همه اجزا آن باید هماهنگ و سالم و درست کار کنند اگر ‏یک چرخدنده حتی کوچک یک دندانه اش شکسته بشود نظم و ‏کارکرد ساعت به هم میخورد و هدف اصلی که نشان دادن زمان ‏درست است محقق نمیشود.‏ ببینیم کدام موسسه در ایران کار خود را به درستی انجام میدهد. مثلا ‏یک نهاد مالی مهم بانک مرکزی است که وظیفه اصلی آن محافظت ‏از ارزش پول ملی است. یکی از مهمترین چرخ دنده های اقتصادی ‏در ایران. آیا این نهاد میتواند کار خود را به درستی انجام بدهد آیا ‏در این سال هایی که ایران تحت تحریم های بین المللی بود توانست ‏از ارزش پول ملی ریال محافظت کند آیا بعد از انتخابات آمریکا ‏توانست در یک اقدام مردم پسندانه اجازه بدهد دلار در بازار ایران ‏سقوط و ریال صعود کند؟ هیچ کدام را انجام نداد.‏ بانک مرکزی یک نمونه از یک نهاد شکسته و شکست خورده در ‏ایران است. وقتی یک نهاد رسمی کارکرد خود را انجام ندهد کار ‏میافتد به دست طفیلی ها دلال ها و واسطه ها و انگل ها و زالو ‏صفتان کما اینکه امروز افتاده و کدام آدم عاقلی است که بخواهد در ‏جامعه ای پر از انگل زندگی کند و تن به زندگی انگل وار بدهد. ‏همه راه فراری از این جامعه درهم شکسته می جویند.‏ پ.ن: گفتم سازمان ها نهادها موسسات مانند چرخ دنده های یک ‏ساعت هستند بدیهی است این فکر ایجاد میشود که پس خود حکومت ‏ایران هم که همه اینها را زیر پوشش دارد یک نهاد است که باید در ‏ساعت جهانی و نظام جهانی هماهنگ کار کند در واقع همین است و ‏جمهوری اسلامی چرخ دنده شکسته نظام جهانی است و انتظار ‏داشتن از اینکه در خود این سیستم بقیه بخواهند کارهایشان را درست ‏انجام بدهند شاید انتظار بیهوده ایست اما میشد میشد کاری کرد که با ‏تمام ناهماهنگی با جهان امروز بتوان در حد معقولی زندگی کرد.‏